عيدقربان
عيد رهايي از تعلقات دنيوي ورسيدگي به امورمعنوي ازطريق وصل شايد از طريق دل باشد يا عمل
عيد رهايي از تعلقات دنيوي ورسيدگي به امورمعنوي ازطريق وصل شايد از طريق دل باشد يا عمل
اذ كودك فال فروشي پرسيدم چه ميكني ؟گفت:به انان كه در امرزشان مانده اند فردا را مي فروشم.
يا دم هست خدايا :كه وقتي تنها شدم بدانم كه شما همه را از دوروبرم پداندي تا من خودت تنها با شيم و خوش بش كنيم
خدايا دست هاي ناتوانم را در دست هاي توانا و مهربان خودت بگير، تا در روز مرگي روزهاي اين دنيا غرق نشوم، و در هياهوي زندگي روح انساني ام را گم نكنم.
پروردگارا، افتخار سجده كردن برآستان قدسي ات را هرگز از من نگير، چرا كه هرگاه برتو سجده مي كنم، روحم را نوازش مي كنم و به آن آرامشي ژرف مي بخشي، پس اي بخشنده تين بخشندگان بگذار تا ابد بنده كوچك تو باقي بمانم.
×موضوع«محبت»،سيرت است و موضوع«عشق»،صورت.
«محبت»را توان بر هزار نفر داشت كه فرقى در زن و مردى و كوچك و بزرگى آنان نيست،
اما«عشق»را جز به يك فرد،نتوان داشت آنهم حورىوش و جميل.
×در«محبت»،فقط صفات و اعمال محبوب،در نظر جلوه مىكند و صورتش گاه به قاعده
تداعى كه همراه سيرت و عمل است،در نظر مىآيد،ولى هرگز مورد توجه ذهنى نيست و اگر
هم باشد،در مرتبه دوم اهميت است. اما در«عشق»،ابتدا صورت معشوق در نظر آيد،و اعمال و
سيرت متداعى،همجوارى با آن است.
و الا بدانها توجهى نيست. در«محبت»،حقيقت وجود محبوب را غالبا درست در ذهن ترسيم مىكنند.
اما در«عشق»،هر چه از معشوق،حتى مورد ديد هم باشد،باز«خيال»مقدارى در زيبائى آن
دستبرده و تصرف كرده است،لذا ليلى از ديده مجنون زيباست و از ديده واقع،غير آن است.
׫حب الشيء يعمي و يصم»،بعد از بروز«محبت»است كه عيبش را نمىبيند،ولى
در«عشق»هر
عيبش را حسن مىبيند و همان حسنش را بالاتر از حد واقع مىداند.
׫محبت»را روانشناسى در بحث«عواطف»ياد كرده (مثل علاقه به پدر و مادر و…)
اما«عشق»را
در بحث«شهوات و تمايلات شديد»بايد مطالعه كرد.
׫محبت»را با«عقل»سازش است و«عشق»را جز با«جنون»سر و كار نيست.
׫محبت»پاك است و پس از وصال هم دوام يابد و فزونى گيرد،ولى«عشق»آلوده است و
صورى،و با«وصل»تقليل يابد و گاه زايل شود.
׫محبت»را هجران نيست،زيرا روح و دل را بعد مكان از محبوب تاثير نكند،ولى«عشق»را
هجران پر سوز هست،و درد فراق.
ما مفهوم«محبت»را در«ولايت»درك مىكنيم و بس.
ماندن در صف اصحاب عاشورایی امام عشق تنها با یقین مطلق ممکن است."شهید آوینی”